سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تنهاترین عاشق

شب در آن حجم عمیقش آمد
زهر تنهایی در کام شبان ریخته اند
ریشه قهر تو در خاک نگاه
می خاموشی در جام زمان ریخته اند
اشکهایی چه غریب در هجومی لبریز
آب تعمیدی برعشق نهان ریخته اند
عمر طولانی بی حرفیها در دل هر دیدار
طعم بی برگی به تن نارونان ریخته اند
من کجایم تو کجا؟هق هق فاصله ها
حرفی از پایان را به لب قاصدکان ریخته اند.

مـن بـه خـود می گـویـم:

 

چـه کـسی بـاور کـرد

جـنگــل ِ جـان مــرا

آتـش ِ عـشق ِ تـو خـاکـستر کــرد؟


نوشته شده در شنبه 90/7/9ساعت 11:30 صبح توسط علی نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ